دانلود آهنگ غذا را و فضا و غذا را از من بگیر محسن نامجو
با ما باشید با سوپرایز بزرگ این ساعت رسانه پایا موزیک 🎜 دانلود اهنگ غذا را و فضا و غذا را از من بگیر با صدای محسن نامجو به همراه تکست و بهترین کیفیت ♪
Download Old Music BY : MHSN NAMJV | GHZA RA V FZA V GHZA RA AZ MN BGYR With Text And 2 Quality 320 And 128 On payamusic.ir
تمام این شعر 🎜ღ
که سه واژهاش را هنوز بیشتر نسروده ام(ترانه از سایت )
قبل از این نسروده ام 🎜ღ
میخواهد بگوید که هوا برای زندگی کافی نیست
و نور نیز لازم 🎜ღ
و این میرساند
که اگر رسانا باشد شعر 🎜ღ
آنکه میسراید میتواند مرده باشد
و میتواند کور 🎜ღ
و این میرساند
که آنکه میرساند 🎜ღ
عاشق است
که کور میتواند باشد مرده 🎜ღ
پس هوا را از او بگیر
خندهات را نه 🎜ღ
هوا را از او بگیر
گریهات را نه 🎜ღ
که موی گندیدهٔ به چشم نامدت هم
مزاد بر مصرف من است 🎜ღ
من همان هشتاد برگه برجسته یک خطم
و تو زیبا نفس ناسلامت معنی هم اکنون 🎜ღ
اصلا تو خورشیدی
از این شعر تکراری تر ممکن است؟ 🎜ღ
اصلا تو شراره ای
نه! 🎜ღ
همان خورشیدی
که پشت ابر نماندهای و نمیمانی و نخواهی ماند و نامای خواه 🎜ღ
سیها سال میگذرد که بتوانم تشدید بر سلامتم بگذارم
اگر تو بخواهی 🎜ღ
و تو! اآی تو! ناسلمت کرده مرا و سلامت میکنم
هوا را از من بگیر 🎜ღ
خندهات را نه
هوا را فضا از من بگیر 🎜ღ
غذا را و فضا و غذا را از من بگیر
که حظّها را از من بگیر 🎜ღ
خندهات را نه
نور را از من بگیر 🎜ღ
شعله ات را نه
وفا را از من بگیر 🎜ღ
گریه ات را نه
حالا لختم و پختم از دستت دیگر 🎜ღ
مردهام فکر کنم
اما… خندهات را نه 🎜ღ
بعید است زنده باشم
مرده ام 🎜ღ
سعید است دستی که پاره میکند
سعید است… امامیست 🎜ღ
سعید امامیست
من قتلهای اخیر زنجیرهٔ توام 🎜ღ
من همجیرهٔ تو
این جیر را شیره را از من بگیر 🎜ღ
باغ پر خندهات را نه
کشته اند مرا لبانت و دندانانت 🎜ღ
و همهٔ آن رسوها بر جنت
که خندهات را نه 🎜ღ
کشتهام و جسدم در جای پنهان است
تویی که میشناسمت ای آینه بردار 🎜ღ
ای سردار عین
ای نظر میکنی بر آینه 🎜ღ
چون نظر کردی بر آینه جسدم بر تو پنهان است
لابه روبیده است بر کفنم 🎜ღ
کشتهام و زیر لالهٔ گوشت انداختم
لالهٔ گوشت 🎜ღ
همان هالهٔ لالهٔ گوشت که ابتدا آغاز تمام جهان بود
جهان را از من بگیر 🎜ღ
امان را خزان را باد رزان را
ای باد وزند از اوج 🎜ღ
پرتابم کن که بیفتد این شاعر
تمام این شعرها را سروده 🎜ღ
که بیفتد مرد مردهٔ زیر لاله
سیها سال چهلها سال میگذرد 🎜ღ
که آن زیر پنهان است این شاعر
هوا را از او بگیر 🎜ღ
هوای وزنده
بعد وزنده را از من که خودمم هم یک شعر تکراری میسرایم 🎜ღ
من که ریشه ام
هشتاد برگه برجسته یک خط، دختر و دها خط هم که بسرایم 🎜ღ
آزاد نمیشود عشقم
عشق یعنی مغز بیست هزار تخمهٔ آفتاب گردان را میانه قوطی کبریت ریختن 🎜ღ
عشق یعنی از یک دگر آویختن
وقتی تمام جهان در راه است و به دست و رهاست 🎜ღ
رها را از من بگیر
خنده ات را نه 🎜ღ
خطا را از من بگیر
گریه ات را نه 🎜ღ
وفا را صفا را نگاه را نه
زود 🎜ღ
نگاه را… نگاه را… نه
زود 🎜ღ
آرا نه
زود 🎜ღ
آرا زود
آرا زود 🎜ღ
تمام این شعر قبل از آنکه بسرایمش
میخواست همین را بگوید 🎜ღ
🎜ღ
متن آهنگ غذا را و فضا و غذا را از من بگیر محسن نامجو
تمام این شعر 🎜ღ
که سه واژهاش را هنوز بیشتر نسروده ام(ترانه از سایت )
قبل از این نسروده ام 🎜ღ
میخواهد بگوید که هوا برای زندگی کافی نیست
و نور نیز لازم 🎜ღ
و این میرساند
که اگر رسانا باشد شعر 🎜ღ
آنکه میسراید میتواند مرده باشد
و میتواند کور 🎜ღ
و این میرساند
که آنکه میرساند 🎜ღ
عاشق است
که کور میتواند باشد مرده 🎜ღ
پس هوا را از او بگیر
خندهات را نه 🎜ღ
هوا را از او بگیر
گریهات را نه 🎜ღ
که موی گندیدهٔ به چشم نامدت هم
مزاد بر مصرف من است 🎜ღ
من همان هشتاد برگه برجسته یک خطم
و تو زیبا نفس ناسلامت معنی هم اکنون 🎜ღ
اصلا تو خورشیدی
از این شعر تکراری تر ممکن است؟ 🎜ღ
اصلا تو شراره ای
نه! 🎜ღ
همان خورشیدی
که پشت ابر نماندهای و نمیمانی و نخواهی ماند و نامای خواه 🎜ღ
سیها سال میگذرد که بتوانم تشدید بر سلامتم بگذارم
اگر تو بخواهی 🎜ღ
و تو! اآی تو! ناسلمت کرده مرا و سلامت میکنم
هوا را از من بگیر 🎜ღ
خندهات را نه
هوا را فضا از من بگیر 🎜ღ
غذا را و فضا و غذا را از من بگیر
که حظّها را از من بگیر 🎜ღ
خندهات را نه
نور را از من بگیر 🎜ღ
شعله ات را نه
وفا را از من بگیر 🎜ღ
گریه ات را نه
حالا لختم و پختم از دستت دیگر 🎜ღ
مردهام فکر کنم
اما… خندهات را نه 🎜ღ
بعید است زنده باشم
مرده ام 🎜ღ
سعید است دستی که پاره میکند
سعید است… امامیست 🎜ღ
سعید امامیست
من قتلهای اخیر زنجیرهٔ توام 🎜ღ
من همجیرهٔ تو
این جیر را شیره را از من بگیر 🎜ღ
باغ پر خندهات را نه
کشته اند مرا لبانت و دندانانت 🎜ღ
و همهٔ آن رسوها بر جنت
که خندهات را نه 🎜ღ
کشتهام و جسدم در جای پنهان است
تویی که میشناسمت ای آینه بردار 🎜ღ
ای سردار عین
ای نظر میکنی بر آینه 🎜ღ
چون نظر کردی بر آینه جسدم بر تو پنهان است
لابه روبیده است بر کفنم 🎜ღ
کشتهام و زیر لالهٔ گوشت انداختم
لالهٔ گوشت 🎜ღ
همان هالهٔ لالهٔ گوشت که ابتدا آغاز تمام جهان بود
جهان را از من بگیر 🎜ღ
امان را خزان را باد رزان را
ای باد وزند از اوج 🎜ღ
پرتابم کن که بیفتد این شاعر
تمام این شعرها را سروده 🎜ღ
که بیفتد مرد مردهٔ زیر لاله
سیها سال چهلها سال میگذرد 🎜ღ
که آن زیر پنهان است این شاعر
هوا را از او بگیر 🎜ღ
هوای وزنده
بعد وزنده را از من که خودمم هم یک شعر تکراری میسرایم 🎜ღ
من که ریشه ام
هشتاد برگه برجسته یک خط، دختر و دها خط هم که بسرایم 🎜ღ
آزاد نمیشود عشقم
عشق یعنی مغز بیست هزار تخمهٔ آفتاب گردان را میانه قوطی کبریت ریختن 🎜ღ
عشق یعنی از یک دگر آویختن
وقتی تمام جهان در راه است و به دست و رهاست 🎜ღ
رها را از من بگیر
خنده ات را نه 🎜ღ
خطا را از من بگیر
گریه ات را نه 🎜ღ
وفا را صفا را نگاه را نه
زود 🎜ღ
نگاه را… نگاه را… نه
زود 🎜ღ
آرا نه
زود 🎜ღ
آرا زود
آرا زود 🎜ღ
تمام این شعر قبل از آنکه بسرایمش
میخواست همین را بگوید 🎜ღ
🎜ღ